ریحانه  جون ـــنبضـــ منریحانه جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
محمد طاها جون ـــنبضـــ منمحمد طاها جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
محمدصدرا ـــنبضـــ منمحمدصدرا ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 1 سال و 3 ماه سن داره

♥ریحانه گردو _ طاها بادوم _ صدرا فندق ـنبضـ زندگی مامان و بابا♥

یا الله،یا رحمن، یا رحیم،ثبت قلبی علی دینک

دعا برای ظهور

یک ثانیه از عمر همین یک شب یلدا باعث شده تا صبح به یمنش بنشینیم ده قرن ز عمر پسر فاطمه طی شد یک شب نشد از هجر قیامش بنشینیم! . .  .  پای یلدای دلت یواشکی زمزمه کن  زیر لب یه یادی از عزیز دل فاطمه کن  چشماتو خیره کن و سوره والعصر رو بخون  یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن  🌼 دوستای عزیزم برای ظهور حضرت مهدی بسیار دعاکنید 😭😭 🌺 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود 🌺یلدای مهدوی 🌺تعجیل در ظهور حضرت مهدی صلوات 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم  ...
30 آذر 1398

بازم از طاها جونی بگم

چند روزه صبح ها شیرکاکائو براتون درست میکنم، شما یاد گرفتی هی میگی شیرکاکائو، شیرکاکائو، دیشب وقتی بابا خونه بود گفتی، بابا یه لحظه هنگ کرد منم اول متوجه نشدم بابا برای چی تعجب کرد. رو به من با تعجب گفت، طاها الان گفت شیرکاکائو، گفتم خوب چند روزه میگه. بعد به شما گفت دوباره تکرار کن😍 امروزم با آجی توپ بازی میکردی،توپ به دست آجی نمی‌رسید میگفتی نشد. 😍 قربون زبون شیرینت بشم. یه مدته عصبی شدم، خدا کنه زودتر آروم بشم چون هم خودم اذیت میشم هم روم سیاه شما دو تا گلم😔
29 آذر 1398

دلم گرفت

سلام اومدم یکم درد و دل 😔 همین الان از خونه خواهر جونم اومدیم. تو راه بازگشت یه خانم که سر چهارراه گدایی می کنه تو این سرما با یه  بچه بغل که خواب بود نشسته بود فقط یه پتو مسافرتی که گرمایی خاصی هم نداره دور بچه بود تا الان فقط گریه میکنم موندم چطور شب خوابم ببره. 😭 به همسرم میگم بیا پتو برای بچه ببریم، میگه اینا کارشونه، فکر میکنی فردا بچه را با پتو میاره نه، بدون پتو میاد تا احساسات مردم را برانگیخته کنه. نباید به اینا کمک کرد تا زیاد نشن آخه بچه چی😭 ای خدااااا بچه چه گناهی داره.  خدایا خودت فرج صاحب و مولایمان مهدی عجل الله، فریادرس بیچارگان را نزدیک بگردان. الهی آمین 🙏 الهی الهی خودت به همه کودکان کار و کودک...
22 آذر 1398

از همه چی

طاها جونم به غذا نخوردنت قیمه هم اضافه شده، جدیدا لپه هم دوس نداری😔 چرا اینجوری شدی آخه.  این نیز بگذرد🙄 میدونم یه روزی دلم برای این روزات حتی با بد اشتهایی ات تنگ میشه و واقعاً همه اینها میشن فقط خاطراتی در ذهن من و وبلاگ شما 😢 به کارتون میگی :کاوون کارتون مورد علاقه ات هم تو تی تو (آموزش وسایل نقلیه) که شما  میگی تی تی تو و البته منم دیگه میگم😁 آجی از مدرسه اومد بهم نقاشیشو  نشون داد، شما هم سریع گفتی من بینم😍بگذریم که آخرش دعوا شد😂. شما میخواستی صفحات دیگه رو هم ببینی، آجی هم میگفت آنجاها نکشیدم خلاصه اصرار از شما، نشان ندادن از آجی. منم از ترس پاره شدن دفتر، ازتون گرفتمش و  به این کشمکش خاتمه دادم و خیل...
18 آذر 1398

خرابکاری طاها

سلام تو نوشتن این پست مردد بودم که بالاخره تصميم گرفتم بنویسم شنبه عصر، لب تاپ را روشن کردم از دست تو موقع کار باهاش در اتاق رو قفل میکردم. آمدم بیرون و در رو قفل نکردم رفتم دنبال یکاری دیدم رفتی تو اتاق، محکم روی کیبورد میزنی که یکی از دکمه هاش در آمد. آمدم نصبش کنم دیدم یه خار کوچولو داشته که شکسته. 😔 از دست تو، که باعث اوقات تلخی شدی. بگذریم که بابایی چقدر ناراحت شد آخه یه قطعه کیبورد را جدا نمیفروشن که. طبق معمول خرابکاری های تو خونه شماها از چشم من دیده میشه. یه کارتن زمان بچگی هام بود به اسم زبل خان اینجا، زبل خان آنجا، زبل خان همه جا، منم از دید بابایی،  باید همه جا مراقبتون باشم. نمیشه دیگه یه کار یهویی پیش بیاد برام چی؟&n...
12 آذر 1398

اول اذر 93

                                                بنام خدا و بیاد مهدی فاطمه(س) سلام به دوستان نی نی  وبلاگی ام که وبلاگ من رو دنبال میکردند  و شرمنده که یه مدتی نیومدم . ماه پر از غم و اندوه شهادت سالارشهیدان امام حسین (ع) و اسارت بانوی صبر و ایستادگی حضرت زینب (س) ، را ابتدا به محضر مولایمان حضرت مهدی (ع) که این روزها در ماتم هستد ، سپس خدمت شما دوستان گل تسلیت و تعزیت عرض مینمایم . امیدوارم که با امدن طلوع فجر ظهور و نابودی دشمنان اسلام و شیعه ، دلهای بیقرار شیعیان کمی ارام و قرار گیرد . الهی امین. راست...
2 آذر 1393

دلم تنگه ماه خداست

با اینکه چند روز بیشتر نیست که ماه رمضان تموم شده ولی دلم تنگشه . روزهای ماه رمضون برکت داشت عطر خدا رو تو شب و روزش به وضوح حس میکردی ولی الان...روزها تو خونه تنهام  اون موقع روزها رو به  بهونه افطار  سر میکردی و شب هم به بهونه سحر . حس تنهایی نمیکردی وجود خدا رو کنارخودت کامل حس میکردی ولی الان ... الان خدا هم هست بهمان نزدیکی ما از خدا دوریم... ماه خدا دلتنگتم ، دلتنگ لحظه های افطار و سحرت ، دلتنگ افطاری و سحری درست کردن ، دلتنگ لحظه های نیایش با خدا ، دلتنگ شبهای قدر  و حتی دلتنگ شب عید که خوشحال از امدن عید بودی ، نمیدانستی که چه عزیزی میرود تا عید بیاید ... وای که چقدر دلم گرفته هوای گریه داره .... یا صاح...
11 مرداد 1393

امیری حسین(ع) و نعم الامیر

دلنوشته:                                                 ولادت با سر سعادت امام حسین (ع) بر تمامی دلشیفتگان حضرت پربرکت و مبارکت باد . انشالله از دستان مبارک حضرت عیـــــــــدی بگیرید. بالاخره امد روزی که بیقراران قرار یابند و تشنگان محبتش سیراب گردند روز ولادتش .روزی که مادر او را به دستان کوچک  خواهرش سپرد تا نوازشش کند ، بوسه بر لبان و صورت مهتابش بزند . مادر طاقت گریه های طفل شیرخوارش را ندارد ، تا گریه  چشمانش را نوازش  میدهد سریع او را با شیره جان سیراب می کند  و خواهر لبخند زیبایی به ...
10 خرداد 1393
1