ریحانه  جون ـــنبضـــ منریحانه جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره
محمد طاها جون ـــنبضـــ منمحمد طاها جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره
محمدصدرا ـــنبضـــ منمحمدصدرا ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 1 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

♥ریحانه گردو _ طاها بادوم _ صدرا فندق ـنبضـ زندگی مامان و بابا♥

یا الله،یا رحمن، یا رحیم،ثبت قلبی علی دینک

یکم از عسلکم بگم

جدیدا یه چی میخوری بهم میگی خیلی ممنون، یا میخوام بهت چیزی بدم بخوری میگی بدش من، بدش من، 2 بار با حالتی لوس😂 به درخت میگی دخَرت😂خدا نمیدونی چقدر خندم میگیره.  بابا باز براتون شربت اشتها گرفته که بهتر غذا بخورین.  پنجشنبه هم خاله زهره تولد محمد حسین جان که 15سالش شد و مهنا جونم که7سالش شد را گرفت.  البته محمد حسین خاله 17 آذر ماه و مهنای خاله 30 آذر بدنیا آمدند😍 تولدشون مبارک💖💖🎂🎂با آرزوی بهترینها برای این گلهای بهشتی که با اومدنشون زندگیمون رنگ و بوی دیگر گرفت. بعدا عکس اضافه میکنم. 
23 آذر 1398

مروادیهای پسرم محمد طاها

پسر گلم شما 5ماهه بودی که دندون اولی از بالا دالی کرد به فاصله خیلی کم همسایه اش هم اومد خونه نشین شد و بعدش 2 تا پایینی ها اومدن ، الان تو دهان  کوچولوت 4 تا دندون باهم همسایه ان مامانی برات آش دندونی پخت چقدرم خوشمزه بود  برای خانواده بابا هم فرستادیم. شبی که اش دندونی شما رو مامانی پخت بابا فردا عازم کربلا بود برای پیاده روی اربعین .وای که چقدر من دلتنگی کردم. هرچند که تو مدت یک هفته ای که بابا رفته بود زیارت، مامانی و باباجون اومدند پیشمون موندن و ابجی ریحانه هم شیفت صبح بود (پیش دبستانی) مکافاته بیدارکردن ریحانه صبح زود. اینم عکس های شبی که مامانی اش دندونی پخت.      ...
17 دی 1396

دوره ای های 5 شنبه-خونه خاله زهرا

این 5 شنبه تاریخ14 دی ماه 96 خونه خاله زهرا بودیم. عمو امیر موهای شما اقا طاها را برای اولین بار کوتاه کرد، مگه می گذاشتی همش وول میخورد. شما بغل بابایی و عمو امیر هم درحال کوتاه کردن موی جنابعالی :                            عکس دسته جمعی نوه های مامانی باباجون :                         ...
16 دی 1396
1