ریحانه  جون ـــنبضـــ منریحانه جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
محمد طاها جون ـــنبضـــ منمحمد طاها جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره
محمدصدرا ـــنبضـــ منمحمدصدرا ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 1 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

♥ریحانه گردو _ طاها بادوم _ صدرا فندق ـنبضـ زندگی مامان و بابا♥

یا الله،یا رحمن، یا رحیم،ثبت قلبی علی دینک

سفرنامه-قشم

1397/8/30 19:03
312 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه 24/12 94 ساعت 1:30 دقیقه بعد از ظهر راهی نجف آباد شدیم. ساعت 18:30 شب یه نجف آباد ، منزل عمو محمد(عموی بابایی) رسیدیم.

صبح سه شنبه 25 اسفند ماه به سمت یزد حرکت کردیم. که ساعت 12:5 دقیقه در مسیر اردکان برای استراحت در پارک ولیعصر که ورودی شهر بود توقف نموده و ساعت 2:15 دقیقه بعد از ظهر به سمت آتشکده چک چک حرکت کردیم.

فاصله  اردکان تا چک چک 50 کیلومتر میباشد. ساعت 15:10 دقیقه به آتشکده رسیدیم و ساعت 16:10 دقیقه خارج شدیم.

غروب ساعت 17:15 دقیقه وارد یزد شدیم . مسجد جامع یزد، چهر راه امیر چخماق و  بازار سنتی از مکان های دیدنی یزد بود که ما دیدن کردیم . یادم رفت بگم شیرینی فروشی معروف حاج خلیفه سوغاتی خریدیم ولیغمگینغمگین(بعدا مینویسم چرا ناراحت) چهارشنبه 26 اسفند ، ساعت 11 صبح از یزد خارج شدیم.

ساعت 11 صبح وارد مهریز شدیم که در 30 کیلومتری یزد واقع شده ولی توقفی نداشتیم.

بین مهریز و شهر کرمان یه استراحتگاه عالی پیدا کردیم. مسجد قمر بنی هاشم که در حال تکمیل بوددارای حمام ،نمازخانه،رستوران،سوپرمارکت،دستشویی فوق تمیز و همچنین دارای مایع دستشوییخندونک.

ساعت 5 عصر به سمت سیرجان حرکت کردیم. از شهر انار ،شهر بابک گذر کردیم و بالاخره ساعت 19 به سیرجان رسیدیم در پارک مخصوص مسافر واقع در  مرکز شهر ، اسکان کردیم. امکانات: وسیله بازی برای بچه ها، دستشویی و مکانی برای شستن ظروف.

ماشینمون به مشکلی خورد که توسط نمایندگی مرتفع شد و 11:30 دقیقه به سمت بندرعباس حرکت کردیم.ساعت 3:30 بعداز ظهر در مکان ابگرم گنو ، برای صرف نهار اتراق کردیم. ساعت 5:30 به سمت بندر حرکت کردیم. شب در مکان اسکان ساحلی دولت استراحت کردیم. پارک بوستان امکانات کاملی 

داشت.

ساعت 2:30 بعد از ظهر شنبه به جزیره قشم رسیدیم. پس از صرف نهارمون که ساندویج بود به سمت کمپ هامون برای استراحت رفتیم ؛ مکانی نزدیک به دریادارای دستشویی تمیز و مکانی برای شستن ظروف و لباس. در ضلع جنوبی جزیره پارک زیتون واقع شده که امکانات بهتری دارد ولی همین هم خوب بود.

ساعت 7:30 دقیقه صبح کمپ را به سمت مزار شهدای گمنام قشم برای تحویل سال نو ترک کردیم.

در 29 اسفند ماه سال 94،ساعت 8 صبح،ساحل شیب دراز که محل تخم گذاری لاک پشت های منقار عقابی هست دیدن کردیم فوق العاده زیبا بود. ساعت9:30 به سمت پارک کروکدودیل ها حرکت کردیمبه اسم جزیره سوزا.

ساعت 3:40 دقیقه بعد از ظهرنهار را در قشم خوردیم.ساعت 4:30 جزیره قشم را ترک نمودیم.

1/1/95 غروب به بندر لنگه رسیدیم ولی کاهش هیچوقت نمیرفتیمغمگینشب را در پارک کوثر استراحت کردیمو ساعت 7:30از بندر خارج شدیم.صبحانه نان محلی رگاگ خریدیم خوشمزه بود.رفتیم کنار ساحل صبحانه خوردیم رویایی ترین ساحل رو بندر لنگه داره ولی فکر نکنم دیکه بریم.بعدش قرار بود به سمت بوشهر حرکت کنم . منم دائم با ریحانه دم ساحل بودم .بابا گفت خانم بریم دیر میشه ها ، نمیشه این خانوم رو از ساحل جدا کرد .بالاخره من دل کندم و رو حرکت کردیم .طبق معمول همیشه،بعد از نشیتن کمربندهامون را بستیم. ریحانه هم رو صندلی کودک نشست و کمربندشو بابا بست .جاده کنار دریا بود و پیچ های خطرناکی داشت. بعد از گذراندن تمام پیچ ها جاده منتهی به بیابان شد و از دریا فاصله گرفت .تقریبا جاده خلوت بود . ریحانه کمربندشو باز کرد. من گفتم بابا ببین کمربندشو باز کرد خطر داره. بابایی برگشت کمربند تو رو ببنده که یهو یه پیکان مقابلمون ظاهر شد تصادف وحشتناکی کردیمو ماشین چپ کرد. متاسفانه هر سه سرنشین ماشین روبرو فوت کردند و این شد اولین و ان شالله اخرین مسافرت تلخمون.

مسافرتی که خیلی بهمون خوش گذشت ولی با تلخی پایان گرفت.حالا دلیل ایموجی ناراحت را تو قسمت سوغاتی خریدن یزد میگم که همه شیرینیهامون خرد شدند.غمگین

و پایان....

عکس ها در پست بعدی

پسندها (3)

نظرات (1)