ریحانه  جون ـــنبضـــ منریحانه جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
محمد طاها جون ـــنبضـــ منمحمد طاها جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره
محمدصدرا ـــنبضـــ منمحمدصدرا ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 1 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

♥ریحانه گردو _ طاها بادوم _ صدرا فندق ـنبضـ زندگی مامان و بابا♥

یا الله،یا رحمن، یا رحیم،ثبت قلبی علی دینک

خاطرات طاها عسل

1398/9/16 12:23
220 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه آبجی سرفه کرد شما زدی پشتش، آبجی جان گفت مامان یادته طاها کوچک بود سرفه می‌کرد میزد پشت خودش. شما سریع گفتی طاها نی نی، اهه اهه(یعنی سرفه) بعد زدی پشت کمر خودت.

جونم مامانی یعنی یادته😍

پسندها (1)

نظرات (2)

زهرا‌بانوزهرا‌بانو
16 آذر 98 18:17
ای جانم! خدا حفظشون کنه براتون
خواهر و برادر داشتن خیلی خوبه حیف که من ندارم
•ஐمامان گل های بهشتـــــــــــی•ஐ
پاسخ
عزیزم 😔خدا پدر و مادرت را برات نگه داره. منم خواهر بزرگ خودت قابل بدونی😘
زهرا‌بانوزهرا‌بانو
16 آذر 98 18:21
حتما باعث افتخاره