ریحانه  جون ـــنبضـــ منریحانه جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره
محمد طاها جون ـــنبضـــ منمحمد طاها جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
محمدصدرا ـــنبضـــ منمحمدصدرا ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 1 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

♥ریحانه گردو _ طاها بادوم _ صدرا فندق ـنبضـ زندگی مامان و بابا♥

یا الله،یا رحمن، یا رحیم،ثبت قلبی علی دینک

گردش شبانه(پارک سر فاز)

سلام گل من؛امروز که مینویسم صبح 5 شنبه 31 مرداد1392 است ،سه شنبه شب(29مرداد)،برای اولین بار سوار تاب-سرسره شدی البته در پارک.قبلا در حیاط خانه خاله زهرا و خانه عمه  تاب بازی کرده بودی.سوار تاب که بودی ،من شعر تاب تاب عباسی ،خدا ریحانمو ندازی .....برات میخوندم ؛تو هم همش میگفتی تاب تاب  .یه دختر کنارمون بود گفت یکبار دیگه بگی تاب میخورمت،حرف دل من بود ناراحت بودم که هنوز راه نمیری تا خودت بازی کنی.از هیجان بچه ها به وجد می امدی و دوست داشتی مثل انها می دویدی ولی....  . انشاءالله به زودی راه می افتی. راستی خودتم تاب خانگی داری ولی روی چهار چوب در نصب نمیشه ،بابا دارد فکر میکنه چجوری بهترین نصب تاب را برات انجام بده....
7 شهريور 1392