ریحانه  جون ـــنبضـــ منریحانه جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
محمد طاها جون ـــنبضـــ منمحمد طاها جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
محمدصدرا ـــنبضـــ منمحمدصدرا ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 1 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

♥ریحانه گردو _ طاها بادوم _ صدرا فندق ـنبضـ زندگی مامان و بابا♥

یا الله،یا رحمن، یا رحیم،ثبت قلبی علی دینک

ناگفته های اخیر

1398/11/14 15:11
194 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزانم ببخشید این مدت بخاطر اتفاقات اخیر حوصله نوشتن نداشتم 

طاها جونم حسابی بلبل شدی جمعه پیش صبحانه حلیم گذاشتم که شما علاقه ای نداری ولی من گفتم بذار بگم که قبلا میخوردی یادت رفته که گفتی من اصلا نخوردم. واینکه امروز صبح، گفتم کیک میخوری؟ نشنیدم چی جواب دادی، دوباره پرسیدم که گفتی، گفتم که میخورم.

قربونت بشم فعل منفی کامل استفاده نمیکنی مثلا بعضی وقتها میگی نخوردم، بعضی وقتها میگی خوردم نه😂

یه روز کارتون می‌دیدی اجی مدرسه بود، بعدا گفتی کارتون دیدم، اجی بود نه، بابا بود نه😂😂

ریحانه جونم شما هم مدرسه رفتنی هفته های صبحی دوست نداری، شبها هم که دیر میخوابی، یعنی صبح ها هم من کلافه میشم تا بیدار بشی و صبحانه بخوری و بری مدرسه، هم خودت چون دیر میخوابی به سختی بیدار میشی و هنوز خواب‌آلودی🙄

این نیز بگذرد.... 

پسندها (2)

نظرات (0)