اول اذر 93

                                                بنام خدا و بیاد مهدی فاطمه(س)

سلام به دوستان نی نی  وبلاگی ام که وبلاگ من رو دنبال میکردند  و شرمنده که یه مدتی نیومدم . ماه پر از غم و اندوه شهادت سالارشهیدان امام حسین (ع) و اسارت بانوی صبر و ایستادگی حضرت زینب (س) ، را ابتدا به محضر مولایمان حضرت مهدی (ع) که این روزها در ماتم هستد ، سپس خدمت شما دوستان گل تسلیت و تعزیت عرض مینمایم . امیدوارم که با امدن طلوع فجر ظهور و نابودی دشمنان اسلام و شیعه ، دلهای بیقرار شیعیان کمی ارام و قرار گیرد . الهی امین.

راستی از کوچولو های نانازیتون چه خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟ایشالله که تو این ماه ها سرما نخورند، هرچند که دختر خودم ازاین ویروسا گرفت و حسابی هم لاغر شد.بوس برای همه نی نی های گلتون

حالا برای عشقم  مینویسم:

دختر نازم دیروز اول اذر 93 بود شما عزیز دلم با اون زبان دلنشینت خوردنی شدی . چند روز پیش بهت یه نارنگی دادم بی انکه خودت بخوای ، ازم گرفتی و گفتی میسی مامان . من چقدر قربون صدقت رفتم و تو بغلم فشردمت.

دیروز هم وقتی بهت اب دادم  گفتی میسی بهم اب دادی و موقع شام گفتی میسی بهم غذا دادی .جااااااااانم.

دیروز ساعت 7:30 شب اولین بار بود که نون پنیر گردو خوردی . قبلا از گردو که تو دهن سفت بود خوشت نمیومد ، طعم پنیر هم دوست نداشتی . اما دیشب حتی پنیر را هم خالی خوردی.  (البته پنیر لبنه کاله بود که واقعا خوشمزه اس) .

خیلی وقته که تو وبلاگت نمینویسم بذار از روز ها و ماههای قبل برات بگم از شیرین کاریهات و زبون شیرینت.

به نارنگی میگی :ناننگی.

س رو بین س و ش تلفظ میکنی عمه ات که زبان فرانسه خونده میگه این تلفظ صدا تو اون زبان هست.

فعلها روهم بجای خودش بکار میبری.

هفته پیش از یه برنامه تلویزیونی مخصوص کودکان یاد گرفتی که خاله رو درست تلفظ کنی که تو اون برنامه عروسکه میگفت حاله ، خانمه گفت حاله نه خاله. فرداش شما که خاله رو همش میگفتی خاهه. اومدی گفتی مامان خاهه نه..........خاله چند بار تکرار کردی  حتی به خاله هات هم گفتی.

انتهای ایه های  سوره توحید رو میگی صلوات هم  حفظ کردی +عجل فرجهم :اللهم صل علی مممد وال مممد و عجل فججهم.

یکسری شعرها رو هم که مدام برات میخوندم مقداری حفظی . از جمله این بیت از لالایی مدینه بود و غوغا بود : فعل بود و لالایی ها و بعضی قسمتها را تو این شعر میخونی ، همچنین این بیت را : مممد(محمد) سرزد از مکه ....که او خورشید دلها بود ............لالا خورشید من لالا......گل امید من لا لا.

شعر اتل متل رو بلدی ، اقا پلیسه ، یه توپ دارم ، توپولویم توپولو ،قصه شنگول و منگول ، اهای اهای ای گرگه، ای زنبور طلایی(ای زنبور ططایی). البته بگم ، هرچی برات میخونم رو با من زمزمه میکنی  و یه جاهاشو میگی (مثل گنجشک لالا ....سنجاب لالا) ولی خوب اینایی که نوشتم رو واضح میگی.

جمعه هم از خونه باباجان و مامان جان اومدیم دم در باباجان گفت : ریحانه پیش من میخوابی؟ گفتی: نه مامان.

دهه اول ماه محرم به هیئت میرفتیم و شماهم میگفتی بریم هیهت.

یاد گرفتی میگی: یا حسین ، یا عباس ، لبیک یا حسین . چند روز پیشم گفتی یا حسن ، یا عباس ، یا عباس  بعد گفتی مامان یا عباس دو بار .

بابای گلم(باباجون شما)چشماش اب مروارید داشت جفتشو عمل لیزر کرد ایشالله دیگه تنش سالم باشه و بیماری و ناراحتی نبینه . میگفتم ریحانه باباجون چشاش و چکار کرده ؟ شما میگفتی باباجون عمل .

الانکه مینویسم ساعت 6:30 صبحه و شما لالا کردی ، فعلا تا بعد.... به امید فرداهای بهتر و روشنتر برای شما دختر نازنینم .

دعای همیشگی من برای نوگلم : تن شاد ، لب خندون، دل پر امید به خدا، روزی حلال و پاک ، زبان شاکر و اینده ای روشن (انشالله از یاران امام زمان عج باشی) برایت از خداوند منان طلب میکنم . امین یا رب العالمین.