ریحانه  جون ـــنبضـــ منریحانه جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
محمد طاها جون ـــنبضـــ منمحمد طاها جون ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
محمدصدرا ـــنبضـــ منمحمدصدرا ـــنبضـــ من، تا این لحظه: 1 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

♥ریحانه گردو _ طاها بادوم _ صدرا فندق ـنبضـ زندگی مامان و بابا♥

یا الله،یا رحمن، یا رحیم،ثبت قلبی علی دینک

قربون نوه ام برم از الان

1396/10/23 18:50
361 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم وقتی داداشی بدنیا امد برای اینکه حسودی نکنی گفتیم ما شمارو بیشتر از داداشی دوست داریم چون از خدا خواستیم بچه اولمون دختر باشه شما بدنیا امدی داداشی رو بعد از شما از خدا خواستیم.محبت

امروز میگی من بزرگ شدم دوست دارم بچه اولمو خدا بهم پسر بده گفتم عزیزم هرچی خواست خدا باشه میده .گفتی مگه شما نمیخواستین بچه اولتون دختر باشه خدا هم منو داد؟گفتم چرا خدا هم دوست داشت و شما رو داد.گفتی ولی من پسر دوست دارم.

غذاهم درست میکنم میگی میخوام یاد بگیرم به بچم یاد بدم .اواخر پاییز هم ترشی درست کردم در خرد کردن گل کلم ها هویج کمکم کردی و همین را گفتی . فکر نکنم هیچکی به اندازه من از الان قربون صدقه نوه اش رفته باشه .هر موقع میگی بچم منم میگم الهی قربون نوه ام برم.محبت

امروز غذامون به سفارش شما فلافل بود که خیلی دوست داری امدم دو تاعکس از شما و داداشی و فلافل ها بگیرم ماشالله مگه طاها عسل گذاشت اینقدر وول خورد که نگو .خنده

از عکسا مشخصه اروم و قرار نداری طاها جونمخندونک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)