ریحانه نفس و طاها عسل به روایت تصویر
پیاده روی در یه صبح زیبای پاییزی با گل پسر وقتی اجی مدرسه بود.
😍بگذریم که بعدا که اجی فهمید چقدر ناراحت شد گفت من نیستم میرید و عکس می گیرید.
دوچرخه سواری گل دختر و ماشین سواری قند عسل تو حیاط
عادت داری رو دل بابایی بخوابی ، یادمه اجی کوچولو بود عادت کرده بود قبل خواب بابایی کمرشو بخوارونه.
لگو سازی :اینم ساخت خونه با مشارکت همدیگه
عکس مربوط به ماه مبارک رمضان هست که معنویت بالا بوده ،الان خبری نیست😂
معنویت اینجا به اوج خودش رسیده کتاب دعای منو برداشتی دم غروب😁
اینم خواهر و برادر گل که از هم جدا نمیشن حتی سر نماز😍
طاها به همراه هانی و طیطو عروس هلندی های خاله زهره
وقتی قند عسل کفشای منو می پوشه
غروب یه روز تابستونی تو پارک
یه شب میخواستیم بریم بیرون پیاده روی کیفت رو هم خواستی همراهت باشه.
جشن دندونی ترنم: ترنم جان و ریحانه نفس ، عاشق عکسهای بی دندونتم عزیزم😍
روز اول مهر ریحانه جانم(کلاس دوم) ان شالله پله های ترقی رو یکی یکی طی کنی نازگلم🤩
و اینجا طاها متعجب از رفتن اجی به مدرسه؛ اینم بگم که یه ماه طول کشید تا به مدرسه رفتن اجی عادت کنی اوایل همش گریه میکردی ومی گفتی اجی منم می گفتم مدرسه است ناراحت میشدی و می گفتی مدسه بد.
وقتی هم میرفتیم دم در که اجی بر میگشت با ذوق میدویدی و هی میگفتی اجی اجی راننده سرویس اجی خندش میگرفت.
اینم طاهای همیشه در صحنه
تولد ترنم
یه عکس پیدا نکردم که همه بچه ها درست نشسته باشن😐
باز این بهتره ولی ترنم جان و فاطمه جان نیستن